دريای نور

شايد اين الماس در ميانجواهرات ملی ايران، مقام اول را دارا باشد. اين الماس معروف و الماس کوه نور،ظاهراً به علت قرابت نام، پيوسته يک زوج به شمار می‌آمده اند، در حالی که از نظرتراش و رنگ هيچ وجه مشترکی با يکديگر ندارند. هر دو گوهر از آن نادر شاه بود، اماالماس کوه نور، بعد از مرگ نادر شاه، توسط احمدشاه درانی به افغانستان برده شد. بعداز احمدشاه، به شاه شجاع منتقل شد و پس از شکست شاه شجاع به دست سردار هندی،ملقب به شير پنجاب، الماس مزبور به تصرف سردار نامبرده درآمد. اين گوهرها بعدها بهدست کمپانی هند شرقی افتاد و بدان وسيله به دربار انگلستان راه جست و به ملکهويکتوريا هديه گرديد. هم اکنون نيز اين گوهر در تاج ملکه اليزابت، مادر ملکه فعلیانگلستان، نصب است.

الماس دريای نور، پس از قتل نادرشاه، به نوه او شاهرخ ميرزارسيد، سپس به دست اميرعلم خان خزيمه و بعداً به دست لطفعلی خان زند افتاد. هنگاميکهلطفعلی خان به دست آقا محمدخان قاجار شکست خورد، گوهر مذبور به گنجينه جواهراتقاجار منتقل گشت.

ناصرالدين شاه معتقد بود اين گوهر يکی از گوهرهای تاج کوروشبوده است و خود او بسيار به اين گوهر گرانبها علاقه داشت و زمانی آن را به کلاه وگاهی به سينه خود نصب می کرد و حتی توليت دريای نور را منصبی مخصوص قرار داد و اينافتخار مهم را به اعيان و بزرگان کشور محول می داشت.

دريای نور بعدها داخل موزهدولتی گرديد و اينک زينت بخش خزانه جواهرات ملی است. وزن دريای نور 182 قيراط است ورنگآن صورتی است که کمياب‌ترين رنگ الماس است.
در سال 1344، هنگام بررسیجواهرات ملی توسط دانشمندان کانادايی، درباره اين گوهر نکته بسيار جالب توجهی کشفشد:

تاورنيه، سياحتگر و جواهرشناس معروف فرانسوی، در کتاب خود از الماس صورتی رنگ به وزن 242 قيراط سخن می گويد و اشاره می کند در سال 1642 ميلادی آن را در شرق ديده است و نقشه و اندازه های آن را نيز در کتاب شرح می دهد و آن را Grand Table Diamante ( الماس يا لوح بزرگ ) می نامد. رنگ و شکل اين الماس توجه دانشمندان کانادايی را جلب کرد و ايشان معتقدند الماس دريای نور و نورالعين در اصل يک قطعه الماس بوده و بعداً آنرا به دو تکه قسمت نموده اند که تکه بزرگ آن دريای نور نام گرفته و تکه کوچک آن که به وزن 60 قيراط است، نورالعين ناميده شده و در حال حاضر در وسط نيم تاج شماره 2 گنجه 26 قرار دارد.